بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 1378
کل یادداشتها ها : 3
سیلااااام. امرو به اندازه یه ساعت وقت دارم اومدم اون داستانی که دو تا دخترا میرن سئول و اینا اونو براتون بزارم چون اون رای بیشتری اورد ودوستام تو لاین منتظرن بخووننش.
نام داستان: دختران تریپل اس
قسمت اول:
دینگ دینگ دینگ
باصدای زنگ ساعت بیدار شدم. ساعتو برداشتم و دیدم 6 صبحه. خیلی خوابم میومد یادم افتاد بعد از ظهر امتحان کنکور دانشگاه ملی سئول کره ست. و باید درسامو یه مرور کوچیکی تا ساعت 12 روش بندازم.
به آذین زنگ زدم. اون از من زودتر بیدار شده بود. و داشت مرور میکرد.
گفتم:سلام آذین چند تا درسو مرور کردی؟
آذین:من فعلا زبان کره ای و انگلیسیو تموم کردم توچی؟
من: تازه بیدار شدم. میخوام اول ریاضیرو مرور کنم بعد بقیه درس هارو.
آذین: باشه پس فعلا بای بای تا ظهر.
خداحافظی کردم و رفتم توی دستشویی یه آبی به صورتم زدم و اومدم یه صبحونه ی کوچیکی خوردم و رفتم تو اتاقم. کتاب ریاضی با جزوه هارو باز کردم و نشستم به خوندن.
????
ساعت 12 بود که درسا هام تموم شد. همه رو دوره کرده بودم برای بار سوم و فول فول بودم.
خونسرد بودم ولی بازم یکم استرس داشتم. نزدیک ساعت 1 ناهارمو خوردم و وسایلمو آماده کردمو با مامانم رذاه افتادیم به محل کنکور دانشگاه ملی سئول.
????
وقتی رسیدم دیدم خیلی شلوغه. فک نمیکردم این همه ئختر و پسر مخصوصا پسرا مشتاق باشن برن کره.(والاا) تو اون شلوغیا آذین و مامانشو پیدا کردم. آذین خیلی بیشتر از من استرس داشت. یکم دلداریش دادم و آرومش کردم.
????
بالاخره بعد از یک ربع در های محل امتحان باز شد و ما رفتیم داخل و روی صندلی های خودمون نشستیم. برگه هارو از روی زمین برداشتیم و شروع کردیم به نوشتن...
??توجه?این داستان تخیلیه ها. لطفا نظرتونو در مورد این داستان حتما بگید. میخوام بدونم نظرتون در مورد هرقسمت چیه؟ کومائو.?توجه??